ابرارین

 موشک‌های ایران به هنگام تهدید عمل می‌کنند


فلسطین، فلسطینِ «از نهر تا بحر» است، نه حتی یک وجب کمتر؛ و هر طرحی برای تقسیم فلسطین یکسره مردود است.

۱ نظر ۰۹ مهر ۹۰ ، ۱۶:۰۷
شهادت

فلسطین برای فلسطینیان

از بحر تا نهر

امام خامنه ای

۲ نظر ۰۹ مهر ۹۰ ، ۱۵:۳۴
شهادت

اجر و مزد

جانبازان اگر از شهدا

بیشتر نباشد کمتر نیست.

۲ نظر ۰۸ مهر ۹۰ ، ۱۰:۵۸
شهادت


همانگونه که در غیبت مقصریم، در ظهور موثریم
۰ نظر ۰۳ مهر ۹۰ ، ۱۵:۵۲
شهادت


کربلا ما را به خود فرا می خواند و دل های مشتاق، همچون کبوتران جَلدِ حرم در هوای کربلا پر می کشند. گوش کن! به ندای دلت گوش کن که حسین حسین می کند و اگر تو کربلایی هستی و سینه ات فراخنای آسمان کربلاست و تنت قفسِ تنگ نام و ننگ و خور و خواب را نمی پذیرد، به قبله گاه جبهه رو کن و اگرنه، بمان و ننگِ ماندن را بپذیر؛ و بدان که آبِ مانده را مرداب می خوانند.

اما اینان کبوتران جَلدِ حرم عشقند و حرم عشق، کربلاست…

چگونه در بند خاک بماند آن که پرواز آموخته است و راه کربلا را می شناسد؟ و چگونه از جان نگذرد آن کس که می داند جان، بهای دیدار است؟


ای جوانمرد بگو که از کدام قبیله ای!

اینجا نور، راه کربلا می پوید و آن سوی تر، دجله و فرات است که هنوز آبشخور گرگان گرسنه ای است که آب را بر کربلاییان بسته اندو در افق دور، قدس است در اسارت شیطان. ای جوانمرد، بگو که از کدامین قبیله ای!

 

و راستی که راه قدس از کربلا می گذرد.

«راه قدس از کربلا می گذرد» یعنی آماده باش تا پای خون و جان. جمجمه ات را به خدا بسپار و دندان صبر بر جگر بگذار و مردانه در صف مردان کربلایی بایست تا گرگان گرسنة یزیدی پیکرحق را مُثله نکنند… و یزید مظهر ظلم و ناجوانمردی ونام و ننگ و خشم و شهوت در تمامی طول تاریخ است، همان گونه که همواره، در تاریخ، صلای «هل من ناصر» امام عشق از جانب کربلا به گوش می رسد. و تو ای جوانمرد، بگو که از کدامین قبیله ای!


اینجا قافلة نور راه کربلا می پوید و آن سوی تر، دجله و فرات است که هنوز آبشخور گرگان گرسنه ای است که آب را بر کربلاییان بسته اند… و در افق دور، قدس است در اسارت شیطان. ای جوانمرد، بگو که از کدامین قبیله ای!

سید مرتضی آوینی

 

***

فرمان های یک فرمانده:

اگر کوه ها از جای کنده شوند تو ثابت و استوار باش

دندان ها را بر هم بفشار

کاسه ی سرت را به خدا عاریت بده

پای بر زمین میخکوب کن

به صفوف پایانی لشکر دشمن بنگر

از فراوانی دشمن چشم بپوش

و بدان که پیروزی از سوی خدای سبحان است

 

نهج البلاغه، خطبه ۱۱

۰ نظر ۰۳ مهر ۹۰ ، ۱۵:۴۷
شهادت
۱ نظر ۰۳ مهر ۹۰ ، ۱۵:۴۳
شهادت
 قابل توجه داوطلبان کنکور

اگر داوطلبی در کنکور پذیرفته نشود ، هیچ تخصیری متوجه او نیست......
زیرا سال فقط 365 روز دارد در حالی که.........
۱ - در سال 52 جمعه داریم و می دانیم که جمعه ها فقط برای استراحت است به این ترتیب 313 روز باقی میماند
۲- حداقل 50 روز تعطیلات تابستان است و چون هوا گرم است مطالعه دقیق مشکل است پس 263 روز باقی - ماند.است.
۳- در هر روز 8 ساعت خواب برای بدن لازم است که جمعا" 122 روز می شود بنابراین 141 روز باقی می ماند.
۴- برای سلامت جسم و روح روزانه یک ساعت تفریح لازم است که جمعا" 15 روز می شود پس 126 روز باقی می ماند.
۵- دوساعت هم در روز برای خوردن غذا ( صبحانه - نهار – شام ) لازم است که در کل 30 روز می شود پس96 روزه دیگر باقی می ماند
۶- یک ساعت برای گفتگو و تبادل نظر افکار به صورت تلفنی با دیگران ضروری است زیرا انسان موجودی است اجتماعی این خود 15 روز از کل سال است بنابراین 81 روز از سال باقی می ماند
۷- روز های امتحان دست کم 45 روز از سال را به خود اختصاص می دهد و نظر به حجم بالای درس ها و خستگی ناشی از امتحان 36 روز دیگر باقی می ماند
۸- تعطیلات نوروز و اعیاد مختلف دسته کم 30 روز در سال است مگر می توان در این اعیاد وقت را به مطالعه گذراند ؟؟ پس 6 روزه دیگر باقی می ماند.
۹- در سال حداقل 3 روز به بیماری می گذرد و سه روز باقی می ماند.
۱۰- سینما روفتن و ورزش کردن و سایر امور شخصی هم لا اقل 2 روز از سال را پر می کند پی فقط یک روزه دیگر باقی است
۱۱- یک روزه باقی مانده هم همان روزه تولد شماست و چگونه می توان در آن روزه بخصوص درس خواند !!!!! پس داوطلب (!!) نمی تواند امیدی برای قبولی در دانشگاه داشته باشد.

۳ نظر ۱۵ شهریور ۹۰ ، ۰۱:۵۱
شهادت
۰ نظر ۰۹ شهریور ۹۰ ، ۰۲:۱۹
شهادت
تا موقعی که کلیدواژه‌های قرآنی امام خمینی(ره) –که رأس آن‌ها امام بودن ولی فقیه است- احیا نشود، هر کاری که بکنیم، وصله‌پینه کردن است؛ شما هر لعنی که به دشمنان اسلام بکنید، این قدر جگرشان نمی‌سوزد که بگویید «امام خامنه‌ای». 

سید مصطفی میرمحمدی در وبلاگ «خاکریزیسم» با اشاره به تحلیل یکی از چهره های سیاسی و صاحب نظران مسایل استراتژیک پیرامون لزوم استفاده از لفظ «امام» برای حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معم انقلاب اسلامی، نوشت:
غربی‌ها با سه کلیدواژه‌ی آزادی، دموکراسی، و حقوق بشر افکار عمومی را اداره می‌کردند. شرقی‌ها با دو کلیدواژه‌ی مبارزه‌ی پرولتاریا با امپریالیسم و برابری. امام پنج کلیدواژه‌ی قرآنی را در مقابل آن پنج کلیدواژه قرار دادند.
*
اصل «امامت‌محوری» مهم‌ترین کلیدواژه بود. سیستم امت-امامت حرف جهانشمول اسلامی بود که در عرصه‌ی سیاست احیا شد.
*
ده سال هر کاری کردیم، یک رسانه‌ی غربی پیدا شود که بگوید «امام خمینی»، نشد! همه می‌گفتند «آیت‌الله خمینی».
*
سال 59 به یکی از اساتید یهودی آلمان گفتم «استاد! چرا رسانه‌های شما نمی‌گویند امام خمینی؟». خنده‌ای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم!». کیف‌اش را باز کرد و یک کتاب درآورد. ترجمه‌ی آلمانی کتاب «ولایت فقیه» امام بود. گفت «آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم "امام"، ایشان بین کشورهای دنیا شاخص می‌شود. چون کلمه‌ی "امام" قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم "رهبر"، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد. دیگر ما ایشان را کنار استالین و موسیلینی و هیتلر قرار می‌دهیم. کلمه‌ی "رهبر" به نفع ما و کلمه‌ی "امام" به نفع آقای خمینی است. از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد، ما به ایشان می‌گوییم "آیت‌الله"، اما "امام" یک بار معنوی دارد! از طرفی ایشان آن طور می‌شود امام امت اسلامی که مسلمان‌های دنیا را دور خودش جمع بکند!». با این صراحت این را به من گفت.
*
یک رسانه‌ی غربی یا شرقی را پیدا نمی‌کنید که گفته باشد «امام خمینی». آن موقع ما امتحان کردیم رسانه‌های غربی آیا می‌پذیرند ما یک آگهی بدهیم به نام «امام خمینی»؟ می‌خواستیم 60،000 مارک بدهیم که یک آگهی چاپ کنند، قبول نکردند!
*
شهریور 58 که در مجلس خبرگان قانون اساسی شهید بهشتی کلمه‌ی امامت را در قانون اساسی گذاشت، ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود. امام خمینی گفت شما نمی‌توانی مجلس را اداره کنی، برو کنار، آقای بهشتی اداره کند. وقتی شهید بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور ریخت به هم. بازرگان اعلام استعفای دسته‌جمعی دولت را کرد. امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود. سر یک کلمه کشور ریخت به هم!
*
امامت‌محوری، امّت‌گرایی، عدالت‌گستری، و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین اساس تئوری امام خمینی بود.
*
امام خمینی از دنیا رفتند. آقای هاشمی رفسنجانی آمدند پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبه‌ی اولین نمازجمعه‌ی بعد از رحلت امام، راجع به ولایت فقیه دو جمله گفتند. یک : «ما نمی‌خواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشی ایشان "امام" بگوییم». این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛ امام حاضر شد شهید بهشتی را قربانی کند برای این کلمه؛ قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده، امام این را از سال 48 مطرح کرده، شما می‌گویی نمی‌خواهیم؟ به اسم اعزاز امام خمینی گفتند به جانشین‌اش نمی‌گوییم امام! انگار یکی به شما بگوید من چون خیلی شما را دوست دارم، افکار شما را می‌خواهم با شما دفن کنم! جمله‌ی دوم‌شان این بود : «خبرگان مرجع تعیین نکرده است». یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام.
*
وقتی ایشان جای «امام» گذاشت «رهبر»، «امّت» شد «ملّت». یعنی عملاً سیستم ملت-رهبر انگلیسی‌ها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم. وقتی «امّت» شد «ملّت»، عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» -که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند-، تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و « هموطن».
*
اما کلمه‌ی سوم یعنی «عدالت»؛ مقدس‌ترین کلمه‌ای که آقای هاشمی در دوران ریاست‌جمهوری‌شان ابداع و تحمیل کردند به نظام اسلامی، کلمه‌ی «توسعه» بود. فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت» را خدا و پیغمبر (ص) و علی مرتضی (ع) تعریف می‌کنند، اما «توسعه» را صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و صهیونیست‌های عالَم.
*
در عرصه‌ی بین‌الملل هم دو کلیدواژه‌ی قرآنی «مستکبرین» و «مستضعفین» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «مستکبرین» فحش و توهین‌آمیز است! به جایش بگوییم «قدرت‌های جهانی»! خب وقتی گفتی «مستکبرین» باید با آن‌ها «مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «قدرت‌های جهانی» باید با آن‌ها «تعامل» کنی. «مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیب‌پذیر»؛ یعنی آدم‌های بی‌عرضه‌ای که خودشان پذیرای آسیب‌اند!
*
پنج کلیدواژه‌ی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، توسط ایشان تغییر پیدا کرد به همان کلیدواژه‌هایی که دشمنان می‌خواستند.
*
تا موقعی که کلیدواژه‌های قرآنی امام خمینی –که رأس آن‌ها امام بودن ولی فقیه است- احیا نشود، هر کاری که بکنیم، وصله‌پینه کردن است.
*
شما هر لعنی که به ...... بکنید، این قدر جگر دشمنان نمی‌سوزد که بگویید «امام خامنه‌ای».
*
مشکلی که هست هم این است که همه می‌گویند «دیگران بگویند ما هم می‌گوییم!». اصولگراها می‌گویند صداوسیما شروع کند، ما هم می‌گوییم! صداوسیما می‌گوید ما که از روحانیون نمی‌توانیم جلو بیفتیم! روحانیون می‌گویند تا مدیران ارشد نظام خودشان نگویند که ما نمی‌توانیم جلوی مردم بگوییم! مدیران ارشد می‌گویند وقتی جوانان انقلابی هم نمی‌گویند، ما بگوییم و هزینه بدهیم؟! و...
*
بعضی هم می‌گویند نگوییم چون قبلاً کسی (حشمت‌الله طبرزدی) این کار را کرده و سابقه‌ی خوبی ندارد این کار در ذهن مردم! خب خوب‌ها باید پرچمدار این کار شوند که این کار به اسم آن‌ها ثبت شود و آن سابقه پاک شود.
*
آیت‌الله سید محمدباقر حکیم پا می‌شود می‌رود نجف. از آن‌جا نامه می‌نویسد به «حضرت آیت‌الله العظمی امام خامنه‌ای». یک هفته بعد شهیدش می‌کنند. آن مرد بزرگ می‌فهمد که باید از آن‌جا پیغام دهد «امام خامنه‌ای». سید حسن نصرالله می‌فهمد در سخت‌ترین شرایطی که دارد، باید بگوید امام خامنه‌ای! ما اینجا نشسته‌ایم و نمی‌گوییم!
*
اگر نعمت خدا را قدر ندانیم، می‌فرماید «انّ عذابی لشدید». روز قیامت هم آن‌جا ندا داده می‌شود که «وقفوهم انّهم مسئولون، ما لکم لا تناصَرون». هی حرف را انداختند از این طرف به آن طرف.
منبع : http://www.jahannews.com
۵ نظر ۰۸ شهریور ۹۰ ، ۱۶:۳۷
شهادت
این حرکت جدید ما نیز در منطقه نه صرفا به عنوان یک حضور سمبلیک و صورى است، بلکه حضور ما در این منطقه، عمل نیز در پى دارد. با اسراییل وارد جنگ خواهیم شد و عملیات‏مان را علیه آنها شروع خواهیم کرد. هر کس با ماست؛ بسم‏ الله! هر کس با ما نیست، خداحافظ!

متن زیر، آخرین سخنرانی سردار شهید حاج احمد متوسلیان برای قوای محمد رسول الله در پادگان زبدانی واقع در خارج از شهر دمشق است.کمتر از ده روز پس از ایراد این سخنان، حاج احمد در جاده طرابلس به بیروت به همراه ۳ تن از همراهانش به اسارت مزدوران مسیحی رژیم صهیونیستی در آمد.

۱ نظر ۰۳ شهریور ۹۰ ، ۱۷:۱۶
شهادت